فریاد سکوت

اجتماعی

فریاد سکوت

اجتماعی

باران

 

باران 

اون وقتا وقتی بارون می بارید اولین چیزی که یادم می افتاد شعر باز باران با ترانه بود 

اما حالا تنها چیزی که یادم نمی یاد همین شعره اصلا یادم رفته ادامش چی بود........... 

حالا وقتی بارون میاد یاد تنهایی و تنهایی و بازم تنهایی که یاده من می افته  

بارون یادم می کنه  یادم می کنه که با هم بباریم اونم مثل من دیگه دوست نداره  

تنها بباره و برا باریدن کی بهتر از من ........ 

حالا وقتی بارون می باره یاده بارون می افتم یاده لحظه ای که با هم می باریم  

اون رو کویره تشنه و من رو گونه هایه تشنه ام...............................................

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد